جدول جو
جدول جو

معنی پشو چو - جستجوی لغت در جدول جو

پشو چو
چوب به زن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشت رو
تصویر پشت رو
پشت آستر و رویه، وارونه، واژگونه، پشت و رو
پشت و رو کردن: برگرداندن و وارونه کردن جامه یا رویۀ لباس که پشت آن به رو بیاید، کنایه از خلاف واقع نشان دادن
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
وارونه. وارون. واژون. باژگون. باژگونه. اشن : پیراهنت را پشت رو پوشیده ای
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشت رو
تصویر پشت رو
واژگونه، وارونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت رو
تصویر پشت رو
وارونه، واژگونه
فرهنگ فارسی معین
چوب نشا، چوبی که توسط آن زمین را سوراخ کرده و نشا را در آن
فرهنگ گویش مازندرانی
قره قروت
فرهنگ گویش مازندرانی
تحقیر شده، دماغ سوخته، چوب به دردنخور، گونه ای بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر وسط اتاق که زیر پلور گذاشته شود، ستون بنا
فرهنگ گویش مازندرانی
داهله کا، دو چوب شاخک دار که پا بر آن نهاده و راه روند، وسیله ای در.، چوبی که برای استحکام بیل به محل اتصال دسته ی آن فرو می کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان گلیجان ییلاقی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی که جهت پایه ی پرچین و حصار به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی
تجسس در میان اشیا و به دنبال چیزی خاص گشتن، رو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب چپر، چوب عمودی در پرچین، چوب های کلفت تر از پایه پرچین
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی که پل های چوبی از آن ساخته شود، معمولا یک یا دو تنه
فرهنگ گویش مازندرانی
آب جوش و داغ
فرهنگ گویش مازندرانی
از ابزار مربوط به گاوآهن
فرهنگ گویش مازندرانی